پاییز متفاوت
سلام دخترم خوبی عزیزم ؟
اول بگم که تا حالا این پست رو دو بار کامل نوشتم و موقع ارسال همش پرید . منم این جوری شدم
ولی چه فایده نشد دیگه کاریش کنم . واسه همینه که این قدر طول کشید فاصله ی بین دو تا پست . ببخشید دیگه
تو هفته ی گذشته نوبت دکتر داشتم واسه ویزیت این ماه که بعد از معاینه و شنیدن صدای قشنگ قلب تو بهم گفت که این ماه وزنم به اندازه کافی اضافه شده و خدا رو شکر از این نظر خیالم راحت شد
فکر کردم واسم سونو گرافی میده که وقتی ازش پرسیدم گفت : اگه جنسیتش رو می دونی دیگه لازم نیست !
آخه بابا می گه شاید اون بار اشتباه دیده باشه ولی انگار نظر خانم دکتر یه چیز دیگس .
هفته ی پیش روز اول مهر بود عزیزم . اولین روز فصل پاییز و روز شروع مدرسه ها .
از وقتی درسم تموم شده همیشه این موقع ها دلم می گیره . یعنی واسه درس و مشق و مدرسه تنگ می شه.
حتی دوران دانشجویی هم همین طوری بودم . آخه مدرسه چیز دیگه ایه .
من و بابا هر کدوم از اون دوران کلی خاطره خوب داریم که با یادآوری شون ذوق می کنیم ان شالا تو هم در آینده مثل ما بشی
البته این پاییز با هر سال برای ما فرق داره آخه قراره ان شالا تو توش به دنیا بیای خانم کوچولوی من .
از الآن بی صبرانه منتظر اون موقع هستیم که سالم و البته به موقع بیای بغلمون عزیز دلم