بچه داری
سلام نی نی ناز من خوب و خوشی ؟
خوب واسه خودت تکون می خوری و این ور اون ور می ریا!! چند روز پیش وقتی داشتی تو دل مامانی وول می خوردی دیدم از رو لباسم هم تکون خوردنت پیداست عزیز دلم .
کلی دلم واست ضعف رفت
یکشنبه خاله نفیسه زهرا رو واسه یه دو ساعت آوردش اینجا که من مراقبش باشم آخه کلاس داشت و مامان جون هم رفتن مسافرت . البته روروکش هم آورده بود که من هی نخوام بغلش کنم و اونم راحت بره هر جایی که خواست تو این دو ساعت با این که اصلا کاری نداشت و بازی می کرد اصلا به هیچ کاریم نرسیدم .
نزدیک ظهر زوری زوری خوابوندمش و اون موقع یه کم تونستم کارهامو انجام بدم .
بعدش یه کم درک کردم که بچه داری چه جوریه و چقدر وقت و البته دقت می خواد . به قول خاله نفیسه واسه بعدت خوب بود
هفته ی پیش با مامان جون اینا رفتیم تخت و کمدت رو سفارش دادیم
مبارکت باشه نازنین من
ان شالا به سلامتی به دنیا بیای و ازشون به خوبی استفاده کنی دخترم
قرار شد تا اخر ماه بهمون تحویل بدن که تا اون موقع ان شالا بقیه وسایلت رو هم آماده کنیم و اتاقت رو بچینیم .
آخه داریم جای اتاق خوابا رو با هم عوض می کنیم که هم یه تنوعی واسه خودمون باشه و هم وسیله دیگه ای جز خورده ریزای خودت تو اتاقت نباشه
به موقعی که قراره هم دیگه رو ببینیم 10 هفته ی دیگه بیشتر نمونده ها
من و بابایی واسه رسیدن اون لحظه خیلی مشتاقم