عزیز یک سال و نیمه
سلام دختر گلم
هفته ی پیش یه بار این پست رو نوشتم و هنوز ارسال نکرده بودم که یهو پرید واسه همین دیر شد
18 ماهه شدنت مبارک عروسک قشنگ من
ماشالا انقدر شیطونی شماو من کار دارم از دست تو که همین که ماهی یه بار میام و وبلاگتو آپ میکنم خودش خیلیه
دختر شیرین زبون مامان هر کلمه ای که میگیم بهت یا میشنوی رو تکرار میکنی و معمولا هم صحیح و درستشو میگی ولی با لحن و زبون خوشگل خودت
از کلمه هایی مثل استانبولی -مداد رنگی -قابلمه- اسانسور و ... گرفته تا چیزای ساده تر مثل مامان -بابا علی -غذا -عروسک -زهرا -مینا -عمه و ...
خلاصه تقریبا با حرف زدن منظورتو میرسونی بهمون
البته اگه خودت نری سر اون چیزی که مورد نظرته و نریزی به هم همه چیرو تا برسی بهش
از دست تو دسته های کابینتا رو با روبان به هم بستیم و همه وسایلی که تو خونه رو زمین بودن رو در ارتفاع قراردادیم مثل گلدون و سطل آشغال ومیز آینه و شمعدون
روزا توی خونه ایم معمولا و اگه مهمونی یا گردش بخوایم بریم عصر و شب میریم
واسه همین باید هرروز یه برنامه ای داشته باشه مامان
واسه سرگرم کردن دخملی
یه روز دفتر نقاشی و مداد رنگییه روز سی دی کارتون و خاله ستاره یا کلاه قرمزییه روزم بازی با لگو و تاب و بقیه اسباب بازیاتکه خیلی باید شانس بیارم که زود ازشون خسته نشی و یه مدت باهاشون سرگرم باشی
هفته پیش موقع واکسن یک سال و نیمت هم بود که این بار چون مرکز بهداشت نزدیکه بهمون با کالسکه بردمت خودم وحدودای عصر بود که تب کردی و شبش هم تبت بالا بود و منم چون نگرانت بودم نخوابیدم و نزدیک صبح یه کم بهتر شدی و تا بعداز ظهرش شکر خدا کاملا قطع شد ولی پات درد می کرد تا چند روز و درست نمیتونستی راه بری
ماه مبارک رمضان رو هم تبریک میگم
التماس دعا دوستان
ر