خانوم کوچولوی بیست ماهه
سلام نازنین مامان ایشالا که همیشه خوب و خوش باشی دخترم
فک کنم واسه چندمین باره که میگم از اون موقع که وبلاگتو درست کردم تصمیم داشتم چند روز یه بار بیام و توش در مورد تو و کارهای قشنگت بنویسم ولی خوب نمیدونستم اینقدر بودن یه کوچولوی شیطون تو خونه مشغولم می کنه وگرنه خودمم خیلی دلم میخواد زودتر بیام و برات بنویسم ولی نمیشه
این روزا فاطمه ی مامان خیلی به نقاشی کشیدن (به قول خودت اَقاشی) علاقه پیدا کرده و همیشه دوس داری دفتر نقاشی و مداد رنگیات وسط سالن باشه و گاهی هم مرتب منو صدا میزنی که بیام و برات یه چیزی بکشم و معمولا هر وقت که ازت میپرسم چی بکشم ؟ میگی : مینا
بعضی از روزا هم کلید می کنی رو سی دی دیدن و خودت میای سر لپ تاپ و میگی مثلا چرا و خاله سارا رو میخوای ببینی یا خاله ستاره یا .... البته من سعی می کنم با برنامه برات سی دی بزارم مثلا یه روز در میون آخه خوب نیست که عادت کنی همش نشسته باشی به کارتون و سی دی دیدن
دو سه روز یه بار هم انگار پارک خونت بیاد پایین هر موقع میخوایم بریم بیرون حالا به مقصد هر جایی هی میگی بریم تاب تاب عباسی و سرسره و ماهم اگه بشه حتما میبریمت عزیزم
تعریف کردنی از خودت و کارهاو حرفای قشنگت زیاده که نه یادمه همشو بنویسم و نه فرصت هست برای همین سعی میکنم ازت زیاد فیلم و عکس بگیرم که بعد به خودت نشون بدم و برات محسوس باشه تعریفای مامان و بابا
بیست ماهه شدنت هم تبریک میگم عزیزم