روزهای بهاری با تو بودن
سلام دختر قشنگم
ایشالا که خوب خوبی عزیز دلم
عید مبعث مبارک بازم به دلیل مشغله ی زیاد نشد که به موقع بیام و تبریک بگم دقیقا مثل روز پدر که امسال اولین سالی بود که تو هم کنارمون بودی و نشد واسه بابا هدیه بخریم از بس کار دارم تو خونه و همش مشغولم و تازه وقت هم کم میارم
به همین دلیل به صورت نقدی پرداخت کردیم تا سر فرصت با هم بریم یه چیزی بخریم
این مشغله از وقتی که واسه شما غذا درس می کنم هم بیشتر شده خیلی البته
حدود دو هفته ای هست که غذای کمکیتو می دیم و گاهی خوب و گاهی هم به زور و بی اشتها می خوری
واسه چکاب پنج ماهگی که بردیمت دکتر گفت که قد و وزن و دور سرت خوبه و مشکلی نداری شکر خدا . آخه روزی که واکسن چهار ماهتو زدیم و دکتر مرکز بهداشت معاینت کرد گفت که اندازه ی دور سرت 5/0 – 1 سانت کمه و دوباره بیارش فلان موقع و ... خلاصه کلی اعصابمونو ریخت به هم ولی دکتر خودت گفت که تو جاده سلامتی هستی و این طور که گفتن نیست
الـآن هم که اومدم واست بنویسم با بابا رفتی خونه ی مامان جون پروین و من بعد از اینکه یه کم به کارهای عقب موندم رسیدم اومدم سر لپ تاپ
البته خونشون بهمون نزدیکه و منم همه ی کارهاتو می کنم و میری و زود هم میاد بابا این موقع ها . آخه من دلم واست تنگ می شه عزیزم
چند وقتیه که روروکتو آوردیم و میشینی توش و خیلی هم دوس داری و گاهی کلی وقت این جوری با اسباب بازیهات سرگرم میشی
جدیدا وقتی دمر می خوابونیمت سعی می کنی بری جلو و بعضی وقتا هم موفق می شی
صداهای بامزه با دهنت در میاری . درسته که نا مفهمون ولی ما واسش کلی ذوق می کنیم عاشق صدای قشنگتم عزیزززززم
لثه هات کم کم دردناک شدن و هر چیزی رو می کنی تو دهنت و باید همش حواسمون باشه که داری چی کار می کنی دختر شیطون
و هر روز نسبت به روز قبل شیرین تر و خواستنی تر می شی و البته خوردنی