دو ماهگی گل دختر
سلام عزیز مامانی خوبی گلم ؟
قبل از اینکه به دنیا بیای همش به خودم می گفتم که هفته ای یه بار میام و وبلاگتو آپ می کنم و از کارهات می نویسم و عکس ازت می زارم و .... نمی دونستم انقدر گرفتار می شم که حتی برای انجام کارهای خونه هم وقت کم میارم چه برسه به اینکه بشینم سر لپ تاپ و اینترنت و این جور چیزا . البته این مدت گاهی که یه وقت کوچولو پیدا می کردم میومدم که واست بنویسم اما انگار همه چی دست به دست هم داده بود تا این اتفاق نیوفته لپ تاپ مشکل داشت و ویندوز عوض کردیم تا درس شد خلاصه ببخش که این قدر دیر شد خانمم
چند روز پیش دو ماهه شدی نازنین مامان
دو ماهگیت مبارک باشه عزیزم
ان شالا همیشه خوب و خوش باشی
روزی که دو ماهه شدی پنج شنبه بود و واسه همین صبر کردیم که شنبه ببریمت واسه واکسن زدن . قرار بود بابایی مرخصی بگیره که نتونست و شنبه هم نرفتیم واسه همین . به همین دلیل یکشنبه صبح خاله نفیسه اومد اینجا و بردیمت مرکز بهداشت نزدیک خونه و واکسنتو زدیم . الهی مامانی بمیره که دردت اومد و کلی گریه کردی و کم مونده بود خودمم بزنم زیر گریه ولی شکر خدا چون از قبل بهت قطره استامینوفن داده بودم و هر چهار ساعت تکرار کردم تب نکردی و فقط تا یک روز پاهات درد می کرد که اونم با گرم کردن بهتر شد .
اینم چند تا از عکسات دختر ناز مامان :
خوابیدن های قشنگت که به قول مامان جون خرگوشیه و زود بیدار میشی
اینجا هم روزیه که رفته بودیم قم که به سفارش مامان جون بهت پستونک دادم و چه قدر خوبه که می خوری آخه آروم می شی و گاهی هم خودت خوابت می بره این جوری خلاصه خیلی کمک حالمه
این هم یکی از شبایی که تا 2-3 بیدار بودیم پا به پای شما و واسه اینکه وقت بگذره ازت عکس می گرفتیم
البته خدا رو شکر خیلی بهتر شده ساعت خوابت و دیگه به 5/1 - 2 خوابیدنت راضی هستیم من و بابا
ان شالا دیگه زود به زود میام و از کارای قشنگت می نویسم که هر روز بیشتر می شن و چیزای تازه یاد می گیری
خیلی خیلی دوستت داریم عزیزم