اولین آرایشگاه رفتن و دو تا دندون دیگه :)
سلام دختر گل مامان خوبی عزیزم
داشتن کوچولویی به سن و سال شما تقریبا همه ی وقت آدمو می گیره و خیلی هنر کنم به کارهای خونه برسم که اونم در چشم به هم زدنی دوباره دخملی ریخت و پاش می کنه و ...
دیگه خودت حساب کن اومدن سر لپ تاپ و نت و این چیزا که می شه جزو محالات
تو دی ماه یه شب با بابایی بردیمت آرایشگاهچون موهات بلند و نامرتب شده بودن و چند باری خودم واست مرتب کرده بودم ولی چون دلم میخواست بزارم موهای خوشگلت بلند بشن گفتیم ببریمت آرایشگاه که خوب و یه دست بلند شن
تا رو صندلی نشستی شروع کردی به گریه کردن تا کار آقاهه تموم شد هم یه سره داشتی گریه می کردی دیگه این آخریا که من و بابا دوتایی گرفته بودیمت که تکون نخوری و قیچی پوستتو زخم نکنه . بعد هم نزاشتی واست سشوار بزنه و خلاصه تموم شد بالاخره البته یه کم شکل پسرا شدی
یه شب هم بردیمت کلینیک واسه سوراخ کردن گوشات که دکتر گفته بود سرم شلوغه و یه موقع بیان که خلوت تر باشه
حدود ده روزه پیش هم دندان بالایی سمت چپ نیش زد و به فاصله ی چند روز هم کناریش سرو کلش پیدا شد حالا دختر خانوم 4 تا مروارید خوشگل تو دهن کوچولوش داره
جدیدا کلمه هایی که دو یا سه حرفی باشنو اگه بهت بگیم تکرار می کنی و خیلی هم بامزه میگی بعضیاشو
مثل تاب - توپ - مینا ( تو میگی مانا )- مامان - بابا - دَ دَ - به به - حموم ( میگی موم )
من - نی نی - تاتی و ...
ایشالا تو پست بعدی واست عکس می زارم عزیزم
فعلا بای بای